عشق من
شخصی
ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺩﻧﯿﺎ

ﻣﻦ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺩﻧﯿﺎ ﻓﻘﻂ این را ﺩﺭﯾﺎﻓﺘﻢ ﮐﻪ ...
.
ﺍﻭﻧﻲ ﻛﻪ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﻣﻲ ﮔﻔﺖ "ﻧﻤﻴﺪﻭﻧﻢ " ،

ﺑﻴﺸﺘﺮ ﻣﻴﺪﻭﻧﺴﺖ!

ﺍﻭﻧﻲ ﻛﻪ "ﻗﻮﻳﺘﺮ " ﺑﻮﺩ، ﻛﻤﺘﺮ ﺯﻭﺭ ﻣﻴﮕﻔﺖ!

ﺍﻭﻧﻲ ﻛﻪ ﺭﺍﺣﺖ ﺗﺮ ﻣﻴﮕﻔﺖ "ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﻛﺮﺩﻡ" ،

ﺍﻋﺘﻤﺎﺩﺑﻪ ﻧﻔﺴﺶ ﺑﺎﻻﺗﺮ ﺑﻮﺩ!

ﺍﻭﻧﻲ ﺻﺪﺍﺵ ﺁﺭﻭﻣﺘﺮ ﺑﻮﺩ، ﺣﺮﻓﺎﺵ ﺑﺎ ﻧﻔﻮﺫﺗﺮ ﺑﻮﺩ!

ﺍﻭﻧﻲ ﻛﻪ ﺧﻮﺩﺷﻮ ﻭﺍﻗﻌﺎ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺖ،

ﺑﻘﻴﻪ ﺭﻭ ﻭﺍﻗﻌﻲ ﺗﺮ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺖ!



ارسال در تاريخ جمعه, ۱۶ بهمن ۱۳۹۴، ۱۲:۵۸ ب.ظ توسط حمید رضا
ﺁﺩﻣﻬﺎ ﻭ ﺳﺎﻋﺘﻬﺎ


ﺑﻪ ﺳﺎﻋﺖ ﻧﮕﺎﻩ ﻛﺮﺩﻡ. ﺷﺶ ﻭ ﺑﻴﺴﺖ ﺩﻗﻴﻘﻪ ﺻﺒﺢ ﺑﻮﺩ. ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺧﻮﺍﺑﻴﺪﻡ. ﺑﻌﺪ ﭘﺎﺷﺪﻡ. ﺑﻪ ﺳﺎﻋﺖ ﻧﮕﺎﻩ ﻛﺮﺩﻡ. ﺷﺶ ﻭ ﺑﻴﺴﺖ ﺩﻗﻴﻘﻪ ﺻﺒﺢ ﺑﻮﺩ. ﻓﻜﺮ ﻛﺮﺩﻡ: ﻫﻮﺍ ﻛﻪ ﻫﻨﻮﺯ ﺗﺎﺭﻳﻜﻪ, ﺣﺘﻤﺎﹰ ﺩﻓﻌﻪ ی ﺍﻭﻝ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﻳﺪﻩ ﺍﻡ, ﺧﻮﺍﺑﻴﺪﻡ. ﻭﻗﺘﻲ ﭘﺎﺷﺪﻡ ﻫﻮﺍ ﺭﻭﺷﻦ ﺑﻮﺩ ﻭﻟﻲ ﺳﺎﻋﺖ ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﺷﺶ ﻭ ﺑﻴﺴﺖ ﺩﻗﻴﻘﻪ ﺻﺒﺢ ﺑﻮﺩ. ﺳﺮﺍﺳﻴﻤﻪ ﭘﺎ ﺷﺪﻡ, ﺑﺎﻭﺭﻡ ﻧﻤﻲ ﺷﺪ ﻛﻪ ﺳﺎﻋﺖ ﻣﺮﺩﻩ ﺑﺎﺷﺪ, ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﻛﺎﺭﻫﺎ ﻋﺎﺩﺕ ﻧﺪﺍﺷﺖ, ﻣﻦ ﻫﻢ ﺗﻮﻗﻊ ﻧﺪﺍﺷﺘﻢ...

ﺁﺩﻡ ﻫﺎ ﻫﻢ ﻣﺜﻞ ﺳﺎﻋﺖ ﻫﺎ ﻫﺴﺘﻨﺪ, ﺑﻌﻀﻲ ﻫﺎ ﻛﻨﺎﺭﻣﺎﻥ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻣﺜﻞ ﺳﺎﻋﺖ; ﻣﺮﺗﺐ، ﻫﻤﻴﺸﮕﻲ. ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺻﺒﻮﺭ ﺩﻭﺭﺕ ﻣﻲ ﭼﺮﺧﻨﺪ ﻛﻪ ﭼﺮﺧﻴﺪﻧﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺣﺲ ﻧﻤﻲ ﻛﻨﻲ, ﺑﻮﺩﻧﺸﺎﻥ ﺑﺮﺍﻳﺖ ﺑﻲ ﺍﻫﻤﻴﺖ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ, ﻫﻤﻴﻨﻄﻮﺭ ﺑﻲ ﺍﺩﻋﺎ ﻣﻲ ﭼﺮﺧﻨﺪ, ﺑﻲ ﺁﻧﻜﻪ ﺑﮕﻮﻳﻨﺪ ﺑﺎﻃﺮی ﺷﺎﻥ ﺩﺍﺭﺩ ﺗﻤﺎﻡ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ. ﺑﻌﺪ ﻳﻜﻬﻮ ﺭﻭﺷﻨﻲ ﺭﻭﺯ ﺧﺒﺮ ﻣﻲ ﺩﻫﺪ ﻛﻪ ﺍﻭ ﺩﻳﮕﺮ ﻧﻴﺴﺖ ...ﻗﺪﺭ ﺍﻳﻦ ﺁﺩﻡ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺪﺍﻧﻴﻢ،
 ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺷﺶ ﻭ ﺑﻴﺴﺖ ﺩﻗﻴﻘﻪ... 



ارسال در تاريخ سه شنبه, ۱۳ بهمن ۱۳۹۴، ۰۱:۲۳ ب.ظ توسط حمید رضا
درد و رنج

ادوارد:
میدونی فرق بین درد و رنج چیه؟

آنا:
چه فرقی می کنه؟ وقتی دوتاشون بَدَن!

ادوارد:
وقتایی که باهات حرف می زنم و حَواسِت پیش یکی دیگه س... این میشه رنج!

آنا:
خب درد چیه اونوقت؟

ادوارد:
که با این حال بازم دوستت دارم...!



ارسال در تاريخ سه شنبه, ۱۳ بهمن ۱۳۹۴، ۰۱:۲۲ ب.ظ توسط حمید رضا
ﺍﻭﻣﺪﻡ ...

ﺩﺭ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺧﺘﺮﻱ ﮐﻪ ﻣﻴﮕﻪ ﺩﻟﻢ ﺑﺮﺍﺕ ﺗﻨﮓ ﺷﺪﻩ ﻧﺒﺎﻳﺪ 

ﺑﮕﻲ ﻣﻨﻢ ﻫﻤﻴﻨﻄﻮﺭ !!!
 

ﺑﺎﻳﺪ ﺑﮕﻲ ﮐﺠﺎﻳﻲ ﻋﺸﻘﻢ؟ ﺍﻭﻣﺪﻡ ...



ارسال در تاريخ دوشنبه, ۱۲ بهمن ۱۳۹۴، ۰۸:۴۸ ب.ظ توسط حمید رضا
آورده اند که

آورده اند که:








ببخشید، هیچی نیاورده اند! تازه ۳ هزار میلیارد هم بردن

فک کردین یادم میره؟!؟:/ :/



ارسال در تاريخ دوشنبه, ۱۲ بهمن ۱۳۹۴، ۰۸:۴۲ ب.ظ توسط حمید رضا
عنوانی به ذهنم نمی رسد

طبق معمول این ماه بازم رفته بودم دکتر البته اینبار عرض فرمودند دردت بخاطر دندونت و کلی قرص داد و گفت هفته دیگه برم دندانپزشکی تا ببینم ریشه کدام دندونم خراب شده دیشب تا صبح را یکسره بیدار بودم و سرم داشت میترکید الانم که ....

خخخ فردا بازی سپاهان و پرسپولیس و البته تهران و اگر حالم خوب بود الان تو راه تهران بودم ولی از همین راه دور حمایتشون میکنم انشالله که برنده ایم به قل همیشه سپاهان قهرمان میشه خدا میدوند که حقشه :)

حالا که نمیرم تهران از صبح الا تا عصر باید برم یونی به قل این دوستان و همون دانشگاه اصلا خدایی خبری هست ولی این ترم میخوام از اول سخت بچسبم به درسام زودتر تموم بشد و راهما بکشم و برم یه جای دور به قل بعضی ها خبری نیست خب منم میرم که خبری نباشد یادت نرد خیلی وقته نظری نزاشتی ها از رژیمت چه خبر :/

امروز کلی پیام داشتم البته وقتی نگاه کردم همشون از رایتل بود و مضمونشم ایام دهه فجر راستی دهه فجرتون مبارک باشد 

بسه س زیاد ننویسم به قل این مهران میگه کمتر چرت و پرت بگو حوصله مون سر رفت . بای بای



ارسال در تاريخ دوشنبه, ۱۲ بهمن ۱۳۹۴، ۰۸:۴۰ ب.ظ توسط حمید رضا
ساعت00:00

ساعت00:00 که میشود...❤️
بی شک دلی برای دلی تنگ میشود...
ساعت 00:00 که میشود...
بی شک تپش قلبها بی درنگ میشود...
ساعت 00:00 شده و...
دلم برای دلت تنگ شده و...
ساعت 00:00 شده و...
تپش قلبم بی درنگ شده و...
ساعت از 00:00 که میگذرد...
یادت تو است از نظرم که میگذرد...
ساعت از 00:00 که میگذرد...
یاد من چه؟ از نظرت که میگذرد؟



ارسال در تاريخ يكشنبه, ۱۱ بهمن ۱۳۹۴، ۰۴:۴۲ ب.ظ توسط حمید رضا
نیستـی اما .....

نیستـی اما هنوزم کنارمـــی

نیســـی اما هنوزم اینجــــایی..

روزی صدهـــــزار دفه میمیـــــرم،،

اگه احســــاس کنم تنهــــایی


هرکجا رفت و هرجاموندی

منوبی خبر نذار از حالت

اگه تنها شدی و دلت گرفت::

««خبــــرم کن که بیـــام دنبالت.....!!»»»



ارسال در تاريخ يكشنبه, ۱۱ بهمن ۱۳۹۴، ۰۴:۳۰ ب.ظ توسط حمید رضا
دوباره ....

داشتم مینوشتم اما دیدم فیلم پشت بام تنهایی را دارد تکرارشا میزارد واسه همین جیم شدم زیاد تلویزیون نمی بینم ولی خب بعضی فیلم ها واقعا زیباند البته کمتر از تعداد انگشتان دستم

اهنگ بالا را هم میخوام عوض کنم ولی هنوز به تفاهمات کامل نرسیدم چی بزارم

چند تا اهنگ دارم گوش میدم البته به قل یک شخص خاص من زیاد اهنگ گوش میدم و خب راستم گفته ولی به قل اون جناب چرا همش غمگین تازه الان یادش افتادم هم دانشگاهیما میگم خداییش سر اهنگ با هم تفاهم زیادی ندارم اون رپ دوست دارد و فقط رپ و من هر چی دم دستم رسید و خوشم اومد ولی اهنگ های اونا من دوست ندارم خدا را شکر نمیخوند این مطالبما و گر نه کشته بود منا

به قل دوستان عوض شدم و خیلی نامریی شدم به نظر خودم خیلی خوبس کم کم بیشتر هم نامریی میشم والا خوب نیست تو چشم باشم چشمم میزنند برم تا بیشتر از این چرت و پرت ننوشتم فکر سقف خونه ام باشم بای بای



ارسال در تاريخ يكشنبه, ۱۱ بهمن ۱۳۹۴، ۰۴:۲۹ ب.ظ توسط حمید رضا
ﯾـﮏ ﻧـﻔـﺮ ﺑـﺎﺷـﺪ...

ﻣﮕـــــــﺮ ﭼﻘـــﺪﺭ ﻋــــﻤﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﻢ
ﮐﻪ ﺩﯾــــــــﻮﺍﻧﻪ ﯼ قصه ی عشق ﻧﺒــــــــﺎﺷﯿــــﻢ...
ﺁﺩﻣـﯿﺰﺍﺩ ﺍﺳـﺖ ﺩﯾـﮕﺮ...
ﺷـﻮﺧﯽ ﺷـﻮﺧﯽ ﻋـﺎﺷــﻖ ﻣـﯽ ﺷﻮﺩ...
یـکدفعه، ﻗـﻠﺒﺶ ﺭﺍ ﺟـﺎ مـی گــذﺍﺭﺩ...
ﺟـﺪﯼ ﺟـﺪﯼ ﻣـﯿﻤﯿﺮﺩ ...
اما درایــن مـیان
ﮔـﺎﻩ ﻣـﯿﺘﻮﺍﻥ ﺗـﻤﺎﻡ ﺯﻧــﺪﮔﯽ ﺭﺍﺩﺭﺁﻏﻮﺵ ﮔﺮﻓﺖ
ﻓﻘﻂ ﮐـﺎﻓﯿﺴﺖ...
ﺗـﻤﺎﻡ ﺯﻧــﺪﮔﯿﺖ...
ﯾـﮏ ﻧـﻔـﺮ ﺑـﺎﺷـﺪ...



ارسال در تاريخ يكشنبه, ۱۱ بهمن ۱۳۹۴، ۰۳:۱۶ ب.ظ توسط حمید رضا
.: blog Themes By Jamo Design :.
قالب های بلاگ بیان