ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻠﺒﻪ ﯼ ﺩﻧﺠﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻧﻘﺸﻪ ﺧﻮﺩ
ﺩﻭ ﺳﻪ ﺗﺎ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ﺩﺍﺭﺩ....
ﮔﺎﻩ ﺑﺎ ﺧﻨﺪﻩ ﻋﺠﯿﻦ ﺍﺳﺖ ﻭ ﮔﻬﯽ ﺑﺎ ﮔﺮﯾﻪ.
ﮔﺎﻩ ﺧﺸﮏ ﺍﺳﺖ ﻭ ﮔﻬﯽ ﺷﺮ ﺷﺮ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺩﺍﺭﺩ
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﺮﺩ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺑﺴﺘﺮ ﻣﺮﮒ
ﺑﻪ ﺷﻔﺎﺑﺨﺸﯽ ﯾﮏ ﻣﻌﺠﺰﻩ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺩﺍﺭﺩ
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺣﺎﻟﺖ ﺑﺎﺭﺍﻧﯽ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﺗﻮ ﺍﺳﺖ
ﮐﻪ ﺩﺭ ﺍﻥ ﻗﻮﺱ ﻭ ﻗﺰﺡ ﻫﺎﯼ ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ ﺩﺍﺭد
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﻥ ﮔﻞ ﺳﺮﺧﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺗﻮ ﻣﯽ ﺑﻮﯾﯽ
ﯾﮏ ﺳﺮﺍﻏﺎﺯ ﻗﺸﻨﮕﯽ ﺍﺳﺖ
ﮐﻪ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﺩﺍﺭد.……….
زندگی کن
هفته دیگه هفته سنگین امتحانات
الخصوص مدار الکترونیک که درس فوق العاده سنگین و پایه اکثر درس های ترم بعدیم هست
شنیدم ترم قبل از 70 نفر 13 نفر رفتند امتحان دادند و 11 نفر هم قبول شدند تازه اون 11 نفر هم در حد درس دادن تو مدار مهارت داشتند و همگی سه بار بیشتر مدار 1 را افتاده بودند
اصلا واسه خودش این درس یه اوضاعی ها
بماند میگند این استاد که من باهاش دارم جزو سخت ترین استادای دانشگاهس و دهمی نمره میدد
ولی من دارم میخونم و امیدوارم با نمره بالایی پاسش کنم
فعلا اینترنت و همه چیزا را قطع کردم
جدیدا مدام ترش میکنم به یکی از دوستام گفتم برگشته میگد مرحوم مرتضی پاشایی هم اولش ترش میکرد ای بگم تو روح این دوستم
خب حالا اگر از میونتون رفتم بدونید رفتم یه لیوان اب بخورم و برگردم
امتحاناتم از 13 شروع میشد و منم باید در تکاپو درس خوندن باشم
فعلا همه چیز را در حال تعلیق بردم
البته دوست دارم اینجا بیشتر بنویسم اما کمتر فرصت پیدا میکنم ولی این روزا دیگه کمتر نیاز دانشگاه باشم
ساعت 6 صبح برم دانشگاه تا 5 و 6 عصر
اوههه خسته کننده بود
ولی خب دیگه باید درس خوند
پایان ترم دارد چشمک میزند
لبانم را دوخته ام
مبادا بگویم :" دوست دارم "
که هر بار گفتم
تنهایی ام بزرگتر شد ...