عشق من
شخصی
روزنوشت 1

دوست دارم تک تک خاطرات این روزهام را بنویسم اما حوصله و حس میخواد

اما ندارم تو این روزا 

اگر بگم داغونم غلو نکردم

فقط دور خودم میگردم

ابجی خانومی هم عروشی کرده و اینجا نیستش حوصله من سر میرد با کی درد و دل کنم 

امتحانات میان ترمم شروع شده

میخوام یک وبلاگ جدید درست کنم اما اصلا فرصت نمیکنم زیادی دارم دور خودم میچرخم

تا حالا دو بار تصادف کردم خدا سومیشا بخیر کندخنده

این هفته نه اون هفته یه وب درسی میخوام درست کنم 

مشتق و انتگرال و فیزیک و ...

نه که خودم خیلی واردم چشمک

واتس روی گوشیم نصب کردم با پسرای دانشگاه یک گروه مهندسی پزشکی راه انداختیم همه چیزم توش داریم الا جز درس و مشقآرام



ارسال در تاريخ يكشنبه, ۱۸ آبان ۱۳۹۳، ۰۷:۳۳ ب.ظ توسط حمید رضا
Hey buddy

Hey buddy with you

Qlyvn Kill You

Do not worry about the images on tobacco packs

Hitting essential for those who are afraid of pain and death.

Not for me and you

Khvrakmvnh pain and death Khvabmvn

Then

Do not be afraid to ride her.



ارسال در تاريخ يكشنبه, ۱۸ آبان ۱۳۹۳، ۰۴:۰۲ ب.ظ توسط حمید رضا
هی رفیق

هی رفیق با توام

قلیون تو بکش

نگران عکس روی پاکت تنباکو نباش

اینارو برای کسایی زدن که از درد و مرگ میترسند

نه برای من و تو که

درد خوراکمونه و مرگ خوابمون

پس

نترس تا تهش بکش



ارسال در تاريخ يكشنبه, ۱۸ آبان ۱۳۹۳، ۰۳:۵۸ ب.ظ توسط حمید رضا
دریا

دریا باش تا بعضی ها از با تو بودن لذت ببرند

و بعضی ها که لیاقت دیدن تو را ندارند

غرق شوند ...



ارسال در تاريخ شنبه, ۱۰ آبان ۱۳۹۳، ۱۲:۲۸ ب.ظ توسط حمید رضا
عالم

بی معرفت عالم میشم

اما نمیزارم کسی بهم بگه

آویزون ...



ارسال در تاريخ جمعه, ۹ آبان ۱۳۹۳، ۰۲:۴۱ ب.ظ توسط حمید رضا
چی بگم

میدونم دیگه حرفاما نخواهی خوند نخواستم بنویسم که راحت باشی و بری

ازت نه ناراحتم نه متنفرم

دوست دارم و عاشقتم عزیزم

اما میدونم من نمیتونم مرد زندگیت باشم و مطمعنم هست کس دیگه ای که بتوند خوشبختت کند

واست هر شب ارزو میکنم خوشبخت بشی

مطمعن باش هرگز از ذهنم فراموش نخواهی شد

عاشقت خواهم موند

مطمعن باش دارم خوب درس میخونم



ارسال در تاريخ سه شنبه, ۲۹ مهر ۱۳۹۳، ۰۹:۲۲ ب.ظ توسط حمید رضا
واقعا
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید


ارسال در تاريخ چهارشنبه, ۲۵ تیر ۱۳۹۳، ۰۸:۱۷ ب.ظ توسط حمید رضا
اگر

اگر روزی داستانم را نقل کردی بگو:

بی کس بود اما بی کسی را بی کس نکرد,

تنها بود اما کسی را تنها نگذاشت,

دل شکسته بود اما دل کسی را نشکست,

کوه غم بود اما کسی را غمگین نکرد

و شاید بد بود ولی برای کسی بد نخواست...



ارسال در تاريخ شنبه, ۷ تیر ۱۳۹۳، ۰۸:۳۱ ب.ظ توسط حمید رضا
بازگشتی دوباره

باز دوباره به خونه خودم برگشتم

کلی حرف واسه نوشتن دارم اما الان هیچ حسی ندارم 

با ذوق اومدم اما ذوقم از بین رفت شاید بعدا بنویسم

فعلا واسه الان همینقدر کافیه .............



ارسال در تاريخ جمعه, ۶ تیر ۱۳۹۳، ۱۲:۱۵ ب.ظ توسط حمید رضا
v 170

تمام نیمکت های این پارک 2 نفره اند...

بی خیال به درخت تکیه میدهم.................



ارسال در تاريخ يكشنبه, ۲۴ فروردين ۱۳۹۳، ۰۷:۵۵ ب.ظ توسط حمید رضا
.: blog Themes By Jamo Design :.
قالب های بلاگ بیان