عشق من
شخصی
کنار من باش ..

همه دنیای منی


خونه ی رویای منی


با من باش


کنار من باش ..



ارسال در تاريخ پنجشنبه, ۱۰ دی ۱۳۹۴، ۰۹:۵۴ ب.ظ توسط حمید رضا
با همـــه فرق داشت.....

نـــه چیـــــزی آورد نه چیـــزی رو بـــرد

فقط عکسشــــو روی میـــز جا گذلشت

تا فهمید دیوونشـــــم کـــــم آورد...

هنــــوز میگــــم ..

با همـــه فرق داشت.....



ارسال در تاريخ پنجشنبه, ۱۰ دی ۱۳۹۴، ۰۶:۵۶ ب.ظ توسط حمید رضا
تا آخرین لحظه ای ....

تا آخرین لحظه ی عمرم


عشقتُ تو بغل میگیرم


اون لحظه ای که دستامون جدا شه


بدون که آروم دارم میمیرم ...



ارسال در تاريخ چهارشنبه, ۹ دی ۱۳۹۴، ۰۹:۲۴ ب.ظ توسط حمید رضا
ثانیه به ثانیه

آدم ها ثانیه به ثانیه رنگ عوض می کنند

از آدم های یک ساعت دیگر می ترسم

چون درگیر هزاران ثانیه اند

ثانیه هایی که در هر کدام

 رنگی دگر به خود می گیرند



ارسال در تاريخ چهارشنبه, ۹ دی ۱۳۹۴، ۰۹:۲۱ ب.ظ توسط حمید رضا
چهارشنبه یه روز خوب زمستونی

کم کم دارم به فصل شروع امتحانات میرسم دیگه از شنبه سوت شروعش به صدا در میاد به دعاهایت محتاجم فراموش نکنی ...

زیاد اتفاق خاصی نیفتاده که بخوام اینجا ثبت کنم جز درس خوندن و فکر امتحانات البته به غیر دیروز که نزدیک بود با یه موتوری تصادف کنم که از سپر ماشین از بیخ گوش موتوری رفت البته حواسم بود و اروم میرفتم ولی موتوری بی هوا اومد جلویه من ولی خب باز خدا را شکر که اتفاقی نیفتاد هیجان دوست دارم ولی نه اینجور هیجانات زمان انتخاب واحد ترم بعد را معلوم نکردند که ببینم چند روز استراحت دارم بپیچم برم یه گوشه شاید برم پیش داییم و کمی از اینجا دور بشم 

تابلو حرف خاصی امشب ندارم و بیحال مینویسم :(

البته به قل یه نفری که میگفت اگر میخوای مثل من خوب بنویسی باید بنویسی تا دستت راه بیفتد همین الان لب و لوچه مم کج و کوله کردم البته مطعنم وقتی بخونی میفهمی چی میگم و نیازی به کامل نوشتن ندارم:)

تا یاد خاطرات گذشته م افتادم حس خوبی بهم دست داد خیلی خوبه ادم خاطرات شیرینی داشته باشد لبخند 

کاش سیستم بیان شکلک های بهتری داشت تو این موضع کاملا عملکردش ضعیفه و نمرشم منفیه 

خب بسس بسکی روزه درازی کردم شاید بعدا خاطره نویسی کردم البته اگر یادم نرفت

راستی از رژیم گرفتنت چه خبر؟



ارسال در تاريخ چهارشنبه, ۹ دی ۱۳۹۴، ۰۹:۱۵ ب.ظ توسط حمید رضا
" ﺗﺎ ﻗﺴﻤﺖ ﭼﻪ ﺑﺎﺷﺪ "

ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﺭﺍ

ﺑﺎ ﮐﻠﻤﻪ 

" ﺗﺎ ﻗﺴﻤﺖ ﭼﻪ ﺑﺎﺷﺪ "

ﮔﻮﻝ ﻣﯽ ﺯﻧﯿﻢ . . .

"ﻗﺴﻤﺖ " 

ﺍﺭﺍﺩﻩ ﻣﻨﻮ ﺗﻮﺳﺖ . . !



ارسال در تاريخ سه شنبه, ۸ دی ۱۳۹۴، ۰۲:۱۰ ب.ظ توسط حمید رضا
درد عشق و دورى

زمانى که درد عشق و دورى را 
در چشمانم دید ، گفت :
سخن فلاسفه ى بزرگ را به خاطر آور :
** زندگى دمى بیش نیست **
پاسخ دادم :
آرى ، آرى ، آرى .....!!
اما ، همین دم 
چون ابدیتى پایید ......!!
هر آنگاه که .....
در ** انتظارِ یار ** گذشت .....!!



ارسال در تاريخ يكشنبه, ۶ دی ۱۳۹۴، ۰۹:۲۰ ب.ظ توسط حمید رضا
یکشنبه چند روز گذشته از زمستون

از هفته دیگه رسما میرم تو فاز امتحانات و اولین امتحانم آز فیزیک البته نمره گزارشکارما کامل گرفتم و فقط نمره تستی و کتبیش مونده بگیرم تا اولین بیستما ثبت کنم

فردا هم باید یه جزوه فیزیک پزشکی حتما جور کنم مال خودم که ناقصه:(

جشن تولد دامادمون هم بد نبود اخه اخراش حال خودم خراب شد ولی اولاش خوب بود اون وسط که میخواستیم کیک بیاریم برق رفت همه به اون یکی میگفتند تو قطع کردی بعد معلوم شد برق چند تا خونه قطع شده بود که از اداره برق اومدند همون شب درست کردند ولی خیلی باحال بود تو تاریکی اینقدر مسخره بازی در اوردیم و نشد عکس کیک تولدا بگیرم ولی فکر کنم بقیه گرفتند اگر گرفتم ازشون اینجا میزارم 

فردا هم اخرین روز دانشگاهم و میرم پیشواز امتحاناتم 

الان هم تمرینات مدار الکترونیکما کامل کنم فردا بدم به استاد

فیلا بای :)



ارسال در تاريخ يكشنبه, ۶ دی ۱۳۹۴، ۰۹:۱۷ ب.ظ توسط حمید رضا
آدمها

آدمها همدیگر را پیدا می کنند...
از فاصله های خیلی دور...
از ته نسبت های نداشته...
انگار جایی نوشته بود که اینها
باید کنار هم باشند!!!



ارسال در تاريخ جمعه, ۴ دی ۱۳۹۴، ۰۹:۳۴ ب.ظ توسط حمید رضا
تنهایی مثل باران

تنهایی

مثلِ بارانِ پاییزی

وسوسه‌ی قدم‌زدن است در خیابان؛

که می‌روی، و باز می‌‌گردی؛ و تازه می‌فهمی:

خیس شده‌ای، تا مغزِ استخوان‌هات!



ارسال در تاريخ جمعه, ۴ دی ۱۳۹۴، ۰۹:۳۳ ب.ظ توسط حمید رضا
.: blog Themes By Jamo Design :.
قالب های بلاگ بیان