امروز هم گذشت و همچنان دارم به مارتن امتحانات پایان ترم نزدیک میشم البته خب خیلی بهتر از ترم های قبلم دارم درس میخونم و مطمعنم ترم های بعدی هم میخوام بهتر باشم و تو خیلی چیزا باید سریعتر عوض بشم و اینجا واسه شروع بد نبوده
دیشب میخواستم کارت ورود به جلسه ما چاپ کنم که دیدم واسم زده بذهی شهریه دارم و صبح پول ریختم به حسابم و الان پول شهریه ما دادم و فردا میتونم کارت ورود به جلسه ما چاپ کنم
تا ظهر که فرهنگسرا بودیم و بعدش رفتیم ناهار بعدظهرم که طبق معمول این چند روز فرهنگسرا بخاطر تعمیرات تعطیل ولی وقتی رفتیم سمت فرهنگسرا رییس فرهنگسرا را دیدیم دوستم باهاش اشنا بود و سلام و علیک و بهش گفتیم میشد از کلاس های فرهنگسرا استفاده کنیم و اونم اجازه داد و رفتیم کلاس کامپیوترش و البته بعدشم خودش اومد چونکه خودشم دارد واسه فوق لیسانس میخوند سنش نه بالاس نه کم ولی ادم خوش اخلاق و خوش برخوردی بود و خیلی هم خوش گذشت و چندتا عکس سلفی هم گرفتیم میز که پر شده بود از کتاب و جزوه من و رضا و مهران دیدن داشت حالا فردا هم میخوایم باهاش صحیت کنیم بعدظهر که فرهنگسرا تعطیل بریم تو کلاس و درس بخونیم
الان هم باز چندتا پست بزارم و برم ادامه درسام و میخوام از این به بعد بترکونم کم کم میخوام خودما داخل درس و کار و کارهایی که دوست دارم غرق کنم باید دیگه فکر کار دایمی باشم که کار درس خوندن واسه خودم کلا مستقل بشم و جدا بشم ....
هوم دیگه چیزی ندارم بنویسم کم کم دارم روده دراز میشم و امیدوارم نوع نوشتنمم کم کم بهتر بشد :)
راستی امیدوارم تو هم تو امتحاناتت موفق باشی واست هر شب دعا میکنم